رد شبهه : دلیل خدا برای آفرینش دنیایی که بدیها هم وجود دارند
چرا خدا دنیایی ساخته که در آن بدیها هم وجود دارند، مگر نمی توانست دنیایی
بسازد که در آن فقط خوبی ها وجود داشته باشند؟
پاسخ:
قسمت دوم
الف)
از قدیم الایام فلاسفه یک تقسیم بنده انجام داده اند، و می گویند پنج حالت برای دنیا متصور است:
1. دنیایی که سراسر خیر باشد
2. دنیایی که در آن خیر در اکثریت و شر در اقلیت باشد
3. دنیایی که در آن خیر و شر برابر باشد
4. دنیایی که در آن شر در اکثریت و خیر در اقلیت باشد
5. دنیایی که سراسر شر باشد
-با توجه به شناختی که از خداوند متعال داریم، فقط انجام گزینه های اول و دوم در شان الله متعال و حکیم است و ایشان سراغ گزینه های دیگر نمی رود(توضیح بیشتر این نکته در قسمت «ج»).
-اما بنا بر شرایطی که ان شاء الله توضیح خواهیم داد، خداوند متعال گزینه ی دوم را انتخاب کرده است…
-و سوال شما این است که چرا حالت اول را انتخاب نکرده است؟
-ان شاء الله در ادامه به این موضوع می پردازیم…
ب)
سوال اصلی این است:
1. چرا خداوند گزینه ی یک را انتخاب نکرد؟ (و دنیا سراسر خیر و رحمت نشده است)
همانگونه که می دانیم، ما دو نوع بدی(شر) در دنیا داریم: 1. بدی های طبیعی 2. بدی های اخلاقی (از جانب انسان)، اگر بدانیم آنها چرا وجود دارند، این سوال هم خود به خود پاسخ داده می شود…
مورد اول: چرا بدی ها در طبیعت وجود دارند؟ (مثلا بلایای طبیعی)
پاسخ:
چون تغییر و دگرگونی لازمه ی وجود ماده است(تغییر، صفتی است که مربوط به ذات ماده است) و یا نباید ماده وجود می داشت، یا باید وضعیتش این می بود و «تغییر» به آن راه می یافت…
برای ذاتی بودن صفت، به مثال خیس بودن آب توجه بفرمایید: خیس بودن هم لازمه ی وجود آب است و یا نباید آب وجود می داشت، یا باید خیس می بود تا وجود داشته باشد، و همین طور هم شده است.
حال طبق توضیحات بیان شده، وجود «تغییر» و «دگرگونی» در جهان ماده، بستر ایجاد بدی ها شده است… مثلا دمای هوا «تغییر» پیدا می کند و باعث ایجاد آتش سوزی می شود، یا باعث ایجاد طوفان می شود…. یا پوسته های قاره ای «تغییر» پیدا می کنند و باعث ایجاد زلزله می شوند و مثال های دیگر…
مورد دوم: چرا بدیها (شُرور) در دنیای انسان ها وجود دارد؟
پاسخ:
چون، «اختیار» هم یکی از صفات ذاتی انسان هاست… و یا نباید موجودی بنام انسان وجود می داشت، یا باید وضعیتش این می بود و صفت اختیار همراه با او باشد.
اگر بنا بر این می بود که انسان موجودی بی اختیار باشد، آن موقع دیگر نامش انسان نمی بود و یک خلقت دیگر می بود، و این سوال هم ایجاد نمیشد تا در مورد آن بحث کنیم… چون مقوله ی «تفکر» و «اختیار» و «اراده» مانند یک زنجیر به هم وصل هستند… به نظر شما اگر اختیار نباشد دیگر «تفکر» و «اراده» چگونه می توانند خود را نشان دهند؟
پس وجود اختیار که از شاخصه های وجود انسان است، منجر به ایجاد جرم ها و جنایت هایی شده است که در بین انسان ها وجود دارد.
قسمت دوم
بعد از توضیحات فوق، سوال دیگری ایجاد می شود:
2. حرف شما قبول، اگر خداوند دنیایی می ساخت که خیر محض باشد، دیگر ممکن نبود که جهان مادی(که بسترِ وجود تغییرات است) و موجودی بنام انسان(که اختیار از شاخصه های او است) را بسازد(و باید خلقت دیگری ایجاد می کرد و آن زمان هم دیگر این سوالات پیش نمی آمد)، ولی باز یک سوال مهم وجود دارد، اصلاً چرا گزینه ی دوم را انتخاب کرد؟ مگر شر قلیل (یا بدیهای کم) در آن وجود ندارد؟
به عبارتی دیگر، اصلا چرا چنین جهانی را ساخت که ماده باشد و شرایط فوق(تغیرات) را داشته باشد و انسان را خلق کرد که شرایط فوق (اختیار) را داشته باشد؟ به هر حال اگر کم هم باشد، باز اموری به نام بدی و شر وجود دارد…
پاسخ:
ابتدا به این مثال توجه بفرمایید، ان شاء الله بعد از آن پاسخ هم مشخص می شود:
شخصی به یک فعالیت اقتصادی می پردازد… او مطمئن است، اگر هیچ ضرری نکند، 100 میلیون تومان سود می کند…
اما اگر قرار باشد ضرر کند، 10 میلون تومان ضرر می کند و 90 میلیون تومان سود می کند… به نظر شما عقل و منطق اقتضا می کند که این کار را انجام دهد یا خیر؟
خوب معلوم است، کسی به خاطر ضرر 10 میلیونی، سود 90 میلیونی را کنار نمی گذارد.
حال این یک مثال دنیایی بود برای فهم موضوع مورد نظر و این مسائل ربطی به افعال الله متعال ندارد(لیس کمثله شی و هو السمیع البصیر).
ولی وقتی خیر کثیر و شر قلیل وجود داشته باشد، خیر این گونه است که این عمل انجام شود، وگرنه «رها کردن این همه خیر هم نوعی شر خواهد بود.»
ج)
ما به شبهات پاسخ دادیم ولی برای فهم 5 حالتی که در قسمت «الف» بیان شد، بیایید آنها را با همان مثالی که ذکر شد، بازسازی نماییم:
حالت اول: 100 درصد سود
حالت دوم: 90 درصد سود، 10 درصد ضرر
حالت سوم: صفر (نه سود و نه ضرر=بیهوده)
حالت چهارم: 10 درصد سود و 90 درصد ضرر
حالت پنجم: 100 درصد ضرر.
حال توجه بفرمایید، ما گفتیم:
1. خداوند متعال فقط حالت اول و دوم را انجام می دهد و این در اقتضای خالقیت مبارکش است…(گفتیم عدم انجام حالت دوم، خودش شر است)
2. حالت اول برای این دنیای ما صدق نمی کند(اما برای دنیای ملائکه صدق کرده است=خیر محض)
3. اما حالت دوم صدق می کند و انجام شده است.
اگر احیانا کسی گفت کجاست شر قلیل، می گوییم مگر هر روز زلزله و بیماری و جنگ و … برای انسانهای روی زمین وجود دارد؟!