مولانا مکرمی ( حفظه الله ) مبحث جبر و اختیار در اعمال انسان
جبر و اختیار
در این مقاله قصد داریم در رابطه با جبر و اختیار بحث کنیم .
این مبحث یکی از مسائل مهم و بحث های اساسی است که از گذشته در محافل علمی وجود داشته است و
علمای بزرگوار در مورد این مبحث ، بحث زیادی داشته اند.
اساس مبحث جبر و اختیار این است که آیا انسان اختیاری دارد یا نه؟
و اگر اختیاراتی برای انسان وجود دارد در چه دایره و در چه حدی است؟ و قلمرو آن کدام است؟
این موارد باعث شده که بحث جبر و اختیار در خیلی از محافل سوالاتی را ایجاد کند.
در ارتباط با جبر و اختیار مذاهب مختلفی وجود دارد.
جبر و اختیار ( مذهب جبریه )
یکی از مذاهب ” مذهب جبریه ” است.
این گروه معتقدند که انسان مجبور محض است .
یعنی انسان از خود هیچ گونه اختیاری ندارد و آنچه که انجام می دهد این ها به اراده خودش نیست و بر عقیده ی آنها طبق اراده ی الله است.
لذا محکوم محض است و تمام افعال و حرکاتی که انسان انجام میدهد اینها از روی جبر است و انسان اختیاری از خود ندارد.
لذا این مذهب معتقدند در واقع انسان همانند گیاهان است و امثال اینها که هیچ اراده و اختیاری برای آنها ثبت نشده و وجود ندارد.
جبر و اختیار ( معتزلی ها )
دسته ی دوم در ارتباط با بحث جبر و اختیار معتزلی ها هستند.
معتزلی ها معتقدند که خداوند در افعال انسان هیچ گونه دخالتی ندارد انسان کاملاً به خودش سپرده شده است.
این مذهب در واقع انسان را مانند یک ماشین تصور کردند و معتقدند که مهندس این ماشین را ساخته و
این ماشین را به راه انداخته و تحویل یک فرد داده و بعد از آن مهندس هیچ کاری با این وسیله و این ساخته خودش ندارد و این ماشین را به دیگران سپرد است.
این عقیده در واقع مفاسدی را به دنبال دارد از جمله اینکه:
انسان در این دنیا پرسش و پاسخ و خلق افعال و بسیاری از مسائل فرد بر عهده ی خودش است.
رها کردن جهان به حال خودش
یا اینکه پروردگار این جهان را آفریده است و بعد این جهان را به حال خودش رها کرده است و
ارتباط مخلوق با خالق در واقع گسسته شده و از بین رفته و این جهان دیگه مدیریتی براش وجود ندارد که الله آن را مدیریت کند.
پس باید گفت مشکلاتی که در این عقیده وجود دارد بسیار زیاد است.
عقیده اهل سنت و جماعت
اموری که انسان اختیار دارد
در ارتباط با جبر و اختیار عقیده اهل سنت و جماعت است که معتقدند که انسان اختیار دارد و اختیار به انسان داده شده است.
ولی در همان حدی که الله از شخص سوال می کند و باید بگویم انسان در رابطه با مسائل و امور مکلفه اختیار دارد و
به همین خاطر از انسان سوال می شود و باید پاسخگوی تکالیف و وظایفی که بر عهده ی او بوده، باشد.
اموری که انسان اختیار ندارد
در برخی مسائل نیز انسان اختیاری ندارد.
به عنوان مثال :
از چه پدر یا مادری بدنیا می آید یا در چه محلی به دنیا می آید و مسائل اینچنینی که انسان هیچ نوع اختیاری از خود ندارد و
انسان در این ارتباط هیچ نوع اراده و تصمیم ای ندارد .
لذا در اینجا باید بگویم انسان در یک سری از امور مجبور محض است و
اما در ارتباط با امور تکلیفی همانطور که خدمت شما گفته شد انسان مختار است و اختیار به انسان داده شده است که تمایل به انجام آن کار دارد یا خیر…
در مقاله ی بعدی همراه ما باشید تا به اصل مطلب بپردازیم و مبحث جبر و اختیار را به طور گسترده تر توضیح دهیم.
پس همچنان با عارفان جام همراه باشید.